سيماي رستگاران

نويسنده:دكتر محمدرضا جواهري



نگاهي به جايگاه شيعه در كلام امام رضا(علیه السلام)

مذهب شيعه جريان اصلي اسلام است و اصول و فروع اين مذهب عقايد و اخلاق و فقه شيعه و حتي نام شيعه از پيامبر گرامي حضرت
محمد (ص) به جا مانده است. علاوه بر محتوا و معارف مذهب شيعه كه در وحي الهي و آموزه هاي نبوي ريشه دارد، نامگذاري اين مذهب نيز از جانب رسول خدا بوده است و نخستين بار پيامبر (ص) به واژه شيعه قداست بخشيد و آن را در مفهوم اصطلاحي رايج امروز آن، پيروان علي بن ابي طالب(ع) به كار برد. خليفه و وصي پيامبر اعظم(ص) و نخستين امام شيعيان اميرالمومنين علي بن ابي طالب(ع) و امامان پس از وي و ثامن الحجج علي بن موسي الرضا(ع) راه پيامبر (ص) را ادامه داده و حقايق و معارف ديني و سنتها و احكام مذهب شيعه پيامبر(ص) را زنده و پايدار نموده و گسترش دادند و از آن پاسداري و دفاع كردند.
از امام رضا(ع) احاديثي در ارتباط با شيعه وجود دارد كه مي تواند منشأ تشيع، اوصاف و فضايل شيعيان را روشن كند. تعدادي از آن احاديث در اين نوشتار، بررسي مي گردد.

«شيعه» آيين رستگاري

در احاديث نبوي مذهب شيعه «آيين رستگاران» شناخته شده است. «ريآن بن صلت» از امام رضا(ع) نقل كرده رسول ا...(ص) فرمود: «شيعة علي هم الفائزون يوم القيامة»(1) . شيعه علي رستگاران روز قيامت اند. در اين حديث رضوي منقول از رسول ا...(ص) واژه شيعه توسط پيامبر(ص) در معناي رايج اصطلاحي آن، در پيروان علي (ع) به كار رفته است و اين ثابت مي كند پيامبر(ص) منشأ نام شيعه بوده اند و محتوا و نامگذاري شيعه از آن پيامبر(ص) است. پيامبر خدا مذهب شيعه را آيين رستگاري، و شيعه علي را سرافراز، خوشبخت و رستگار و اهل بهشت در روز قيامت دانسته اند.

شيعه ياور اسلام و محبوب قلوب اهل آسمان و زمين

عبدالعظيم حسني از امام جواد(ع) آورده كه پيامبر(ص) فرمود: خداوند اسلام را آفريد و براي آن عرصه و نور و حصن و ناصر قرارداد عرصه اش «قرآن» و نورش«حكمت» و حصنش«معروف» و انصارش«من و اهل بيتم» و «شيعه» ماست، پس اهل بيتم و «شيعه» آنان را دوست بداريد و آنان را ياري كنيد. زماني كه در شب معراج به آسمان عروج كردم جبرئيل مرا براي اهل آسمان معرفي كرد و محبت من و اهل بيتم و «شيعه اهل بيتم» را در دلهاي فرشتگان قرارداد كه در نزد آنان تا روز قيامت وديعه و امانت است. در هبوط به زمين جبرئيل مرا به زمينيان معرفي نمود و محبت من و اهل بيتم و شيعه آنان را در قلوب اهل زمين به وديعه گذاشت، پس مؤمنان امت وديعه من درباره اهل بيتم را تا روز قيامت حفظ مي نمايند(2).
در اين سخن امام رضا(ع) از معراج پيامبر(ص) شيعيان انصار و ياران اسلام، كه جبرئيل محبت آنان را در قلوب فرشتگان و انسانها قرار داده است. در اين حديث «شيعتنا» و «شيعة اهل البيت» با هم آمده و اين گوياي حقيقتي درباره مذهب شيعه است. شيعه در صدر اسلام در زمان حيات رسول خدا به وجود آمده و شيعه اهل بيت(ع) در واقع شيعه پيامبر خداست.

شيعه علي و آمرزش الهي

آمرزش و غفران شيعه و حتي دوستداران آنان از امتيازهاي مذهب تشيع است. امام هادي(ع) از امام جواد(ع) نقل كرده كه پيامبر خدا فرمود: اي علي! خداوند تو و شيعه ات و دوستدار شيعه ات را بخشيده است(3).

شيعه اهل بيت(ع) و كرامت الهي

شيعه در روز قيامت در منابر عرش الهي قراردارد و از كرامت خداوند بهره مند مي گردد. امام رضا(ع) نقل كرده اند كه پيامبر خدا فرمود: روز قيامت منابري حول عرش الهي براي شيعه من و شيعه اهل بيتم كه در ولايت ما اخلاص مي ورزند، قرار داده مي شود و برپا مي گردد و خداي عزوجل مي فرمايد: اي بندگانم به سوي من بشتابيد تا كرامتم را بر شما نشر و پخش نمايم. شما در دنيا رنج و آزار ديديد و اذيت شديد.
در اين بيان رضوي نيز «شيعه نبي» و «شيعه اهل بيت» با هم آمده و يكسان قلمداد شده اند(4).

حديث سازي دشمنان شيعه

دشمنان شيعه در طول تاريخ با روشهاي گوناگون با پيروان اهل بيت(ع) مبارزه كرده اند. يكي از اقدامهاي دشمنان شيعه براي بدنامي شيعيان، جعل حديث بوده است.
اين جريان را امام رضا(ع) در گفتگو با يكي از شيعيان به نام «ابراهيم بن محمود» به روشني گزارش نموده اند. «ابراهيم بن محمود» گفته است: به امام رضا(ع) عرض كردم، اي فرزند رسول خدا! اخباري در فضايل اميرمومنان(ع) و در فضل اهل بيت(ع) از طريق مخالفان شما در نزد ماست كه مثل آن را از شما نشنيده ايم. آيا آنها را بپذيريم؟ امام رضا(ع) فرمود: اي فرزند ابي محمود! رسول خدا فرمود: هركس به سخنگويي گوش دهد او را بندگي نموده است، اگر آن سخنگو از خدا بگويد بنده خداست و اگر از ابليس بگويد، بنده ابليس است. اي فرزند ابي محمود! مخالفان ما اخباري در فضايل ما ساخته و آن اخبار دروغين را در سه دسته قرار داده اند: غلو، تقصير و كوتاهي در امرما و تصريح به مثالب و معايب دشمنان ما. زماني كه مردم احاديث غلو در حق ما را بشنوند شيعيان ما را تكفير نموده و آنان را به اعتقاد به ابوبيت ما و پرستش ما نسبت مي دهند و زماني كه احاديث تقصير كه فضايل ما را محدود و بسيار كمتر از حقيقت بيان كرده اند بشنوند، به همان احاديث درباره ما اعتقاد پيدا مي كنند و زماني كه احاديث و معايب و سرزنشهاي دشمنان ما را با نامهايشان بشنوند با نام، به ما سرزنش و اهانت مي كنند(5)

سيماي پيشگامان تشيع

نخستين نام مقدسي كه براي دين اسلام در زمان پيامبر(ص) با هدايت ايشان پديد آمد، «شيعه» بود. گروهي در زمان پيامبر(ص) شيعه ناميده شدند. آنان كساني بودند كه تمامي امر و نهي هاي پيامبر(ص) را پذيرفته و به طور كامل رعايت كردند. سنت نبوي ولايت و امامت را به درستي از رسول ا... فرا گرفته و به راستي به آن اعتقاد پيدا كرده و فرمانبردار و تسليم كامل پيامبر(ص) بودند. امام رضا(ع) اسامي اين شخصيتها را با ويژگيهاي برجسته آنان براي شيعيان معاصر خويش بيان كرده اند. گروهي از مسلمانان كه ادعاي تشيع داشتند و خود را «شيعه علي» مي ناميدند، متقاضي ديدار با امام رضا(ع) شدند. امام ابتدا آنان را نپذيرفتند، اما با مراجعات مكرر و اصرار، به محضر امام رضا(ع) شرفياب گرديدند. در شرفيابي، دليل عدم پذيرش را پرسيدند، امام(ع) فرمودند: به دليل اين ادعاي شما كه گفتيد: شيعه اميرمومنان علي بن ابي طالب هستيد! واي به حال شما، شيعه واقعي علي(ع)، حسن و حسين و ابوذر و سلمان و مقداد و عمار و محمد بن ابي بكرند كه در هيچ يك از اوامر امام علي(ع) با او مخالفت نكردند و هيچ يك از نواهي او را انجام ندادند، اما شما گفتيد: شيعه ايد، ولي در بيشتر اعمالتان مخالف او هستيد و در انجام بسياري از واجبات كوتاهي مي كنيد و در اجراي حقوق بزرگ الهي برادران ديني تان سستي مي نماييد، و تقيه مي كنيد در جايي كه نبايد تقيه كنيد و تقيه را ترك مي نماييد آنجا كه بايد تقيه كنيد، پس اگر شما بگوييد از مواليان و محبان امام علي(ع) و دوستداران اولياء امام و دشمنان مخالفان امام هستيد سخن شما را انكار نمي نمايم و لكن اين مرتبه شريفه شيعه علي كه شما ادعاي آن را نموديد اگر رفتارتان، گفتارتان را تصديق نكند هلاك مي گرديد، مگر رحمت پروردگارتان را تدارك نماييد.(6)

پي نوشتها:

1- شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا ج 2، ص 78
2- بشارة المصطفي، شيعة المرتضي ص 249
3- عيون اخبار الرضا، ج 2 ص 67
* بشارة المصطفي، الشيعة المرتضي، ص 285
4- عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 98
5- بشارة المصطفي، الشيعة المرتضي، ص 340
6- بحار الانوار، ج 68، ص 158

منبع:قدس